دنیایم بود. دنیایش بودم

ساخت وبلاگ
پدرت به اندازه تمام مردان روی زمین رویم غیرت داشت! اگر کسی نیم نگاهی به من می انداخت شک نداشتم که چشمان طرف از خدا بی خبر را از کاسه در می آورد :) و بیچاره پدرت که گیر من افتاده بود، دخترک سر به هوا و شیطانی که گوشش به هیچ چیز بدهکار نبود که نبود. عادت نداشت صدایش را برایم بلند کند. حتی عادت نداشت امر و نهی م کند. فقط نگاه می کرد. که حاضر بودم کشیده ای بزند و آن گونه با غم و خشم نگاهم نکند. اما وقتی نگاهم می کرد من فقط عشق اش را می دیدم و می خندیدم. نمیدانی چه لذتی داشت، گاهش شیطنتم گل می کرد و روسری ام را شل می بستم که زود از سرم بیفتد و پدرت به آنی جلویم قد علم کند تا نکند کسی از پشت پنجره خانه شان موهای فر خورده دخترکی که رویش غیرت داشت را یه نگاه بیندازد. تو بودی شیطنت نمی کردی؟ لذت دارد دیگر :)

در زندگی، عشق بهاست.....
ما را در سایت در زندگی، عشق بهاست.. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : welifez بازدید : 294 تاريخ : شنبه 27 بهمن 1397 ساعت: 14:31