بعد از ساعت ها و لحظه ها زير و رو كردن تمام شبكه هاى مجازى و صفحات اشخاصى كه حتى يك هزارم درصد احتمال ميدادم اطراف عزيز قلبم باشند، بالاخره ديدمش! نيمه هاى شب، ميان خواب و بيدارى، از خواب و كابوس بيدار شدم و پريدم روى گوشى و ديدمش! يك عكس نيم رخ و تيره و تار.. عكسى كه بى شك هيچكسى جز من نمى توانست او را بشناسد، انقدر تار و غيرقابل تشخيص.. قلبم به تپش افتاد. از ذوق ميخواستم فقط اشك بريزم، فقط اشك بريزم.. از ذوق و خوشحالى الحمدلله گفتم، فقط شكر كردم، مدام، پشت سرهم.. كه ديدمش.. عزيز قلبم را، عزيز بوسيدنى ام را.. خدايا شكرت، شكرت..
در زندگی، عشق بهاست.....برچسب : نویسنده : welifez بازدید : 310